زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
هر چند پهـلـویت شکـسـته، نـاتـوانـی دستم به دامـانت، دعـا کن تا بـمـانی بـد جــور آزردند قـلبـت را عــزیـزم شرمـنـده ام خیری ندیـدی از جـوانی با چـشم هایت درد دل کن بـا نــگاهم چـــون نا نداری تا بـفـرمایی زبـانی این روزها اصلاً به جای بغض؛ بانو انـگـار مانـده در گـلـویـم استخـوانی زینب چه معصومانه می پرسد که مادر کی باز من را روی زانـومی نشانی با کــودکــانت التــماسی از تو داریـم روی زمـین با ما بـمان ای آسـمـانی |